من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید من خودم بودم دستی که صداقت میکاشت گر چه در حسرت گندم پوسید من خودم بودم هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود و خدا میداند بی کسی از ته دلبستگی ام پیدا بود من نه عاشق بودم و نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام میفهمید آرزویم این بود دور اما چه قشنگ که روم تا در دروازه نور تا شوم چیره به شفافی صبح به خودم می گفتم تا دم پنجره ها راهی نیست من نمی دانستم که چه جرمی دارد دستهایی که تهی ست و چرا بوی تعفن دارد گل پیری که به گلخانه نرست روزگاریست غریب تازگی میگویند که چه عیبی دارد که سگی چاق رود لای برنج من چه خوشبین بودم همه اش رویا بود و خدا می داند سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Archivesهفته چهارم بهمن 1392هفته چهارم دی 1392 هفته دوم دی 1392 هفته چهارم بهمن 1392 هفته سوم بهمن 1392 هفته اول بهمن 1392 هفته سوم دی 1392 هفته دوم دی 1392 هفته چهارم بهمن 1391 هفته سوم دی 1391 هفته دوم دی 1391 هفته چهارم بهمن 1391 هفته سوم بهمن 1391 هفته چهارم دی 1391 هفته سوم دی 1391 هفته دوم دی 1391 AuthorsLinks
قلب یخی
حواله یوان به چین |